خلاء تربيت صحيح

کار بيرون از خانه مادران وآسيب هاي تربيتي

 

1- خلاء تربيت صحيح:

اينكه خانواده‌ها چقدر مؤثرند يك بحث خيلي اساسي و مهم است نه فقط در مقوله‌حجاب؛ ما يك خلأ تربيتي جدّي در دينداري فرزندانمان داريم كه به همه مقوله‌هاي ديني برمي‌گردد، يك بخشي از همين خلأ و مشكل به بحث حجاب مربوط است كه به كلّ مسائل تربيتي و آموزشي در خانواده‌ها برمي‌گردد. شما وقتي با اين آمار مواجه مي‌شويد كه به طور متوسط حدّ صحبت كردن، صحبت معمولي محاورات مادران با فرزندان در ايران كه يك كشوري است كه در آن خانواده هنوز از حرمت و جايگاه خودش برخوردار است 3 دقيقه در روز است، بايد اعتراف كنيم يك فاجعه‌اي در حال وقوع است كه پيش لرزه‌هاي آن هم آمده. يك فاصله‌هاي شديدي بين خانواده‌ها و بين مادران و پدران با فرزندانشان به وجود آمده يك بخشي از اين قضيه بخصوص پدران، اشتغالات بيش از حدّ پدران يا مشكلاتشان در امور اقتصادي است به نوعي كه گاهي در رابطه با آن مشكل آن قدر آنها را درگير مي‌كند كه آنها را از فرزندان غافل مي‌كند. درخصوص مادران تضعيف نقش مادري، از تعريف خارج شدن وظيفه مادري زنان در خانواده است.

2.کار بيرون از خانه مادران وآسيب هاي تربيتي:

در گذشته با وجود اينكه مادران در خانه‌داري آن قدر خسته مي‌شدند و کارهاي منزل بسيار طولاني و پرزحمت بود، اما ارتباطشان با فرزندان بيشتر بود. ولي امروز به خاطر ورود تكنولوژي به خانواده‌ها فراغت مادران بيشتر است، و به خاطر اينكه سطح مشاركت‌ها در خانواده بخصوص در زوج‌هاي جوان‌تر بيشتر است قاعدتاً بايد مادران براي فرزندانشان وقت بيشتري داشته باشند اما اين اتفاق نيفتاد. اين نشان مي‌دهد كه مادران در گذشته در منزل بيشتر حضور داشتند يعني حضور كيفي و كمّي آنها بيشتر بود با وجود اينكه در گذشته مادران از سطح آگاهي و سواد كمتري برخوردار بودند، الآن فاكتورها بايد به سمت بهبودي برود اما نرفته است.اصولاً اين تخليه رواني فوق العاده، گوش شنواي دائم، كسي كه مرتب بچه‌ها را به حرف وا مي‌دارد، چيزي كه آن انس و صفا را در خانواده‌ها نگه مي‌دارد آن دوستي را نگه مي‌دارد، اين مشكل كلّي است كه خلأ تربيتي است. اصلاً در خصوص تربيت مشكلش حاد مي‌شود چون آنجا مادران هم بايد روش داشته باشند هم بايد مطلب بلد باشند، چه مادران و چه پدران اين خودش ضعف را مضاعف مي‌كند اگر آگاهي نباشد يا كم باشد.نکته قابل توجه اينکه اصولاً روش آموزش دينداري‌ در خانواده ها غلط است.

اولين مواجهه دختران ما بخصوص با مسئله‌ دينداري سن 9 سالگي است آن هم از وقتي كه جشن تكليف مد شده و رايج شده كه الحمدلله مد خوبي هم هست، از آن موقع اين قضيه در خانواده‌ها مطرح مي‌شود و براي دختران چادر نماز و سجاده‌اي درست مي‌كنند، فرداي آن روز نسبت به نماز بچه‌ها ممكن است كنترل هم نباشد، چرا يك دختر بچه از آن روز به بعد حجاب بر سر كند؟ كدام خدا را بپرستد؟ خدايي كه هنوز در دلش نسبت به او شوق نيست؟ از ترس كدام شرايطي (ترس كه مي‌گويم به معني خوف،‌ معناي معنوي خودش) چون ابتدائاً‌ هر گونه قانوني يك جور رنج است ديگر انسان تا به آن قانون يك طبيعت ثانوي براي خودش بسازد و خو بگيرد، آن هنجار را به عادت تبديل كند كه به نوعي بعداً كاملاً از آن لذّت ببرد اين نياز به زمان دارد.ما از فروع دين شروع مي‌كنيم، اين اشتباه است. فروع دين روبنايي هست كه در زيربناهاي جدي استواراست كه آن زيربناها اصول دين است. اصول دين ياد دادنش چگونه است.زندگي حضرت زهرا(س) در مقابل چشم فرزندانش نمايش دينداري است. بچه‌هايشان كوچكند و مدت كوتاهي با مادرشان زندگي كرده اند، اما بارها ديده‌اند كه مادر از خوف خدا به زمين افتاده و از شدت و کثرت عبادت قدم‌هاي مبارک ورم كرده است.

از بس جريان براي حضرت زينب كبري به عنوان يك دختر 4 ساله ملموس است؛ وقتي كه مي‌خواهد مسجد رفتن مادر را نقل كنند؛ اين نقل در «احتجاج» مرحوم طبرسي هست، مي‌فرمايند: «وقتي كه مادرم براي ايراد خطبه داشتند به مسجد مي‌رفتند؛ خِمار بستند، جلباب پوشيدند و بين زنان بني‌هاشم دامن‌كشان مي‌رفتند. اينها تأثير روحي براي فرزندان دارد».حالا اگر مادر هميشه وقت نماز آماده شود ورو به قبله بايستد و اين صحنه‌ها مداوم تكرار ‌شود يا حجاب را همواره کاملاً مراعات کند، خود به خود مؤثر و کارگر مي‌شود.