معاون هنری وزیر ارشاد گفت: هدف ما در جشنواره فیلم و عکس مد و لباس، عفاف و حجاب نیست؛ بلکه تلاش داریم تا در این عرصه فرهنگ صحیح مد و لباس را ترویج دهیم.

به گزارش صراط،عصر دیروز، 20 اسفندماه حمیدرضا ‌شاه‌آبادی ضمن بازدید از غرفه‌های جشنواره مد و لباس در مصلای تهران، در غرفه اولین جشنواره فیلم و عکس مد و لباس به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد.

شاه آبادی در ابتدای این نشست با اشاره به اهداف برگزاری جشنواره فیلم و عکس مد و لباس، گفت: این حوزه بیش از آن که نیازمند بودجه و سرمایه باشد، باید از یک خلاقیت‌های جدی بهره بگیرد و آن را در دستور کار خود قرار بدهد تا بتوانیم هنر و فرهنگ خود را نه‌تنها در ایران بلکه در تمام جهان به تصویر بکشیم و حرف‌ها، فضای فکری و هویت ملی را در قالب مد و هنر عرضه کنیم.

وی تصریح کرد: این جشنواره در حال حاضر چراغ خود را روشن کرده و هنرمندان این عرصه به خصوص طراحانی که می‌توانند خلاقیت‌های خود را به طور هنرمندانه و پایه‌ای در طول سال نشان دهند را دعوت به همکاری کرده است. رسانه‌ها بایدفضایی را به وجود بیاورند تا کار هنرمند در دل مخاطبان بنشیند و ما شاهد آن باشیم که خریداران با استقبال به سراغ کالاهای خودمان بیایند، نه لباس‌هایی که حروف لاتین و یا اشکالی نامانوس با فرهنگ ما روی آن است.  اگر به این سؤال می‌رسید که چرا مدل‌هایی به غیر از مدل‌های کشور خودمان وارد کشور شده، دلیل آن کمک کاری در این حوزه است.

معاون هنری ارشاد در پاسخ به تسنیم مبنی بر اینکه در اولین جشنواره فیلم و عکس مد و لباس چه تدابیری اندیشیده شده که با توجه به شرایط موجود، مشکلی در زمینه ارائه صحیح فرهنگ پوشش و نوع سبک زندگی به وجود نیاید، اظهار کرد: آنچه شاهد آن هستیم بر اساس سلیقه و علایق مردم است که از یک سری شاخصه‌های هنری وام گرفته است. البته مقداری هم خلاء دارد که آن هم استفاده از نمادهای فرهنگی و اسلامی ما و بیشتر بر اساس عرف جامعه است. برخی معیارها از پوشش شرعی در این زمینه عرضه و تقاضا نشده است که باید در سال آینده بتوانیم در بخش پژوهش عمیق‌تر و در بخش تولید هم حمایت بیشتری را از تولیدکنندگان انجام بدهیم.

شاه‌آبادی افزود: هدف مدنظر ما در این جشنواره، مد و لباس است نه عفاف و حجاب؛ این عرصه برای ترویج فرهنگ صحیح مد و لباس اهمیت خاصی دارد، چراکه ما روز چهارشنبه 23 اسفندماه 91 از 50 تن از فیلم‌نامه‌نویسان دعوت کرده‌ایم تا از نزدیک اطلاعات لازم را در حوزه پوشش دریافت کنند. اولویت اول ما در این جشنواره فیلم کوتاه و فیلم‌نامه‌های کوتاه است و پس از آن انیمیشن‌های یک دقیقه‌ای و فیلم‌های صدثانیه‌ای است.

وی در پایان با انتقاد از صدا و سیما و وزارت صنعت و معدن گفت: این دو نهاد تاکنون موفق به ایفای نقش مهم خودشان در این حوزه نشده‌اند، اما از این به بعد این انتظار از آن‌ها می‌رود که نگاهی مناسب و در خور توجه به این حوزه حساس داشته باشند.

حجاب در منظر شهید مطهری

 حفظ حجاب تدبیر خالق هستی برای پاسداری و نگهبانی عفاف بوده و به رشد عواطف و عشق در وجود آدمی و تحکیم روابط خانوادگی کمک می‌کند.

خبرگزاری فارس: حجاب در منظر شهید مطهری

 حجاب از موضوعاتی است که به دلایلی متعدد، امروزه در نگاه جهانی و به طور خاص در جوامع اسلامی و دینی مورد توجه قرار گرفته، به طوری که حتی معتقدان به حقانیت دستور حجاب را به کاوش و تأملی نو و بیشتر وا می‌دارد. در برخی مجامع - حتی به اصطلاح- برخوردار از دموکراسی دیده می‌شود که با حجاب به عنوان یک نماد از طرز تفکر دینی-اسلامی برخورد صورت می‌گیرد با آنکه ضرری برای دیگران نداشته و تنها در ظاهر، محدودیتی را برای فرد محجبه فراهم می‌آورد. توجه جهانی به صورت نفی یا اثبات به مسئله‌ی حجاب حاکی از اهمیت این موضوع است.

در نگاه دین‌مدارانه که دستورهای دین را عامل رشد، بالندگی و کمال انسانیِ افراد بشر می‌داند، حجاب به عنوان یک دستور دینی غیر از ثمرات اجتماعی، دارای برکات فردی نیز می‌باشد و این حجابِ ظاهر در اعماق روح، جان و فکر افراد تأثیرگذار است. حال این موضوع مهم را بر محور نگاه متفکر بزرگ قرن حاضر (استاد شهید مرتضی مطهری) از دو جهت مورد بررسی قرار می‌د‌هیم.

بی‌عفتی، علت مشکل جهانی روابط خانوادگی

استاد مطهری در آثار خود از جمله در کتاب «قیام و انقلاب مهدی(عجل‌الله‌تعالی)» نظر اسلام راجع به این که هم فرد اصالت دارد و هم جامعه را به خوبی تبیین می‌نمایند و بیان می‌دارند از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، تکامل او در دو جهت فردی و اجتماعی خواهد بود بنابراین رشد و تعالی فرد در جامعه و رشد و تعالی جامعه در فرد اثرگذار است. کوچک‌ترین نهادی که سازنده‌ی اجتماع است، خانواده می‌باشد که امروزه تزلزل جدّی آن در برخی جوامع موجب تزلزل آن در جوامع گردیده است و طبق مفاهیم قرآن، سنت الهی وقتی بر امری جریان داشته باشد دیگر فرقی نمی‌کند که درباره‌ی ملل مسلمان باشد یا غیر مسلمان.

بنابراین وقتی بی‌عفتی در سرد شدن و از بین رفتن روابط خانوادگی مؤثر باشد اگر خدای ناکرده ما نیز همان راه غرب را در این زمینه دنبال کنیم حصول آن نتیجه برای ما نیز قطعی خواهد بود، همان طور که به صورت محدود در خانواده‌هایی از اطرافمان تا حدودی شاهد این سنت الهی بوده‌ایم. اما به راستی سؤال اینجاست که چگونه عفت و حجاب با روابط خانوادگی ارتباط پیدا می‌کند؟ تبیین دقیق این مسئله ما را به لایه‌های عمیق‌تری از این دستور اسلامی رهنمون خواهد شد.

مفهوم‌شناسی عفاف

عفاف و عفت نزد اهل لغت به معنای خودداری و خودنگهداری از هرگونه امر نازیبا و ناپسند است و قلمروش آن قدر توسعه دارد که تمام اعضای ظاهری بدن و تمام قوای باطنی را فرامی‌گیرد. آن قدر تحقق این موضوع برای شکل‌گیری انسانیت فردی و سعادت اجتماعی ضرورت دارد که برای رسیدن به این هدف عالی، قرآن برنامه‌ی تربیتی گسترده‌ای را ارائه می‌دهد. بنابراین تحقق عفاف در فرد و جامعه، یک برنامه‌ی تربیتی همه جانبه است که دارای مراحلی می‌باشد و تا ایجاد آن طبق دستور قرآن حتی لازم است فرد خود را به «استعفاف» و «تعفف» وا ‌دارد.[1]

استعفاف به معنای طلب عفت و خود را به عفت واداشتن و پرهیز از بی‌بندوباری و هرزگی است و تعفف که سخت‌تر است، به معنای آن است که انسان هر چند به تکلف و مشقت خود را از هرگونه شهوت، حرص، طمع و اظهار فقر به دور دارد و به تمام آثار و لوازم آن تن دهد تا آنجا که دیگران چنان نپندارند که از هر لحاظ مستغنی است و هیچ خلأیی در زندگی او وجود ندارد. پس عفاف، خودداری از هر امر قبیح و نازیباست که باید بر گوش، چشم، زبان، صورت، بدن و قلب سیطره یابد.[2]

حجاب و عفاف

استاد در کتاب «مسئله‌ی حجاب» بیان می‌کنند: غریزه‌ی جنسی نیرومندترینِ غرایز در وجود آدمی است. آزادی در مسائل جنسی سبب شعله‌ور شدن شهوات به صورت حرص و آز می‌گردد. انسان به صورت فطری و از نظر روحی، طالب بی‌نهایت آفریده شده است وقتی که خواسته‌های روحی در مسیر مادیات قرار گرفت، به هیچ حدی متوقف نمی‌شود و رسیدن به هر مرحله‌ای، میل و طلب مرحله‌ی دیگر را در او به وجود می‌آورد. از نظر استاد، طغیان و شعله‌ور شدن شهوات و نفس اماره تنها معلول محرومیت‌ها نیست بلکه پیروی، اطاعت و تسلیم مطلق شهوات بودن نیز سبب این طغیان می‌شود.

اسلام برای پاسداری و نگهبانی از عفت زن و مرد و در حقیقت برای کنترل غریزه‌ی جنسی و در عین حال رسیدن آن به آرامش، دو چیز را به عنوان راه‌حل معرفی می‌کند:

1. ارضای غریزه در حد حاجت طبیعی که این امر با تسهیل دستورهای اسلام درباره‌ی ازدواج، توصیه و ترغیب به آن صورت گرفته است؛

2. جلوگیری از تهییج و تحریک آن.

دستور اسلام درباره‌ی حجاب برای همین امر است، البته غیر از حجاب، دستورهای دیگری نیز در کنار آن و علاوه بر آن آمده است. اما مهم‌ترین دستور که بتوان آن را به عنوان یک تکلیف واجب به عموم جامعه سرایت داد، مسئله‌ی حجاب است که اثرات و برکات بیشتری نیز دارد؛ زیرا برخی از دستورهای کنترل شهوت برای کسانی سودمند است که بخواهند این غریزه را در خود تعدیل نمایند. اما حجاب اسلامی طبق بیان قرآن حتی برای کنترل آن‌ها که در قلبشان بیماری هوس وجود دارد نیز فایده دارد.

اگر غریزه‌ی جنسی دائماً در معرض تحریک و تهییج قرار گیرد، علاوه بر به خطر افتادن عفت افراد اجتماع و در نتیجه از بین رفتن کرامت انسانی و علاوه بر جلوگیری از رشد ارزش‌ها و کمالات، عوارض وخیم دیگری نظیر بلوغ زودرس، پیری و فرسودگی دارد. یعنی اگر در جامعه‌ای فضای بی‌حجابی و تحریک غلبه یابد بر فرض قدرت‌مند بودن افراد از اینکه غریزه آن‌ها را به بی‌عفتی بکشاند- که آن هم جز در افراد نادر بسیار بعید است- باز هم افراد آن جامعه از سلامت کامل روحی و روانی و حتی جسمی برخوردار نخواهند بود. برای تبیین برتری دیدگاه اسلام لازم است تا دیدگاه سایرین در حل مسئله‌ی جنسی مورد بررسی قرار گیرد.

تفاوت دیدگاه‌ها در راه‌حل مسئله‌ی جنسی

شهید مطهری در کتاب «اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب» به مقایسه‌ی دیدگاه اسلام و غرب درباره‌ی غریزه‌ی جنسی پرداخته و تفاوت 180 درجه‌ای دیدگاه غرب در گذشته و امروز به این مسئله و علت آن را توضیح می‌دهد، ایشان بیان می‌دارد که «اخلاق جنسی قسمتی از اخلاق به معنای عام است. شامل آن عده از عادات و ملکات و روش‌های بشری است که به غریزه‌ی جنسی بستگی دارد.» طبق بیان ایشان با وجود علت‌ها و زمینه‌های مختلفی که جوامع و ادیان گذشته در دیدگاه‌شان درباره‌ی این موضوع داشته‌اند اما یک طرز فکر عمومی بر غالب دنیای قدیم حاکم بود و آن هم پلید و قبیح دانستن زن و ازدواج با او بود و این در حالی است که از نظر اسلام علاقه‌ی جنسی در بستر ازدواج نه‌تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد بلکه جزو خلق و خوی انبیاست[3] و از نشانه‌های بارز وجود خداوند است.[4]

ایشان اثر دیدگاه گذشتگان که غالباً با بیان دینی بوده است را این‌گونه بیان می‌دارند: «این عقیده مطلقاً روح زن و مرد را به طور مساوی آشفته می‌سازد و کشمکش جانکاهی میان غریزه‌ی طبیعی از یک طرف و عقیده‌ی مذهبی از طرف دیگر به وجود می‌آورد. ناراحتی‌های روحی که عواقب وخیمی به بار می‌آورد همواره از کشمکش میان تمایلات طبیعی و تلقینات مخالف اجتماعی پیدا می‌شود.»

ایشان معتقدند اخلاق جنسی همواره مهم‌ترین بخش‌های اخلاق به‌شمار می‌رفته است. از نظر اسلام، روابط جنسی را فقط مصالح اجتماع حاضر یا نسل آینده محدود می‌کند و در این زمینه تدابیری اتخاذ کرده است که منجر به احساس محرومیت و ناکامی و سرکوب شدن این غریزه نگردد. اخلاق جنسی نوین در جوامع غیراسلامی به‌خصوص غربی هیچ گونه محدودیت و ممنوعیت را در این موضوع نپذیرفته و قائل به آزادی کامل بشر در این عرصه است: «در حالی که مقتضای منطق و تعقل این است که با سنن و خرافاتی مبتنی بر پلیدی علاقه‌ی جنسی مبارزه کنیم و در عین حال موجبات طغیان، عصیان و ناراحتی غریزه را به نام آزادی و پرورش آزادانه فراهم نکنیم.»

لزوم توجه به دیدگاه نوین و هوشیاری در برابر آن

استاد شهید در ضمن توضیح دیدگاه نوین غرب از جانب فروید، راسل و مانند آن‌ها، به بیان اختلاف‌ها و تفاوت روشی آن‌ها و نقد هر کدام می‌پردازند و این نکته را متذکر می‌گردند که چه بسا جوانانی که سرمایه‌ی فکری‌شان وافی نیست که بخواهند به بررسی منطقی این مسائل بپردازند، تحت تأثیر شخصیت و شهرت صاحبان این افکار قرار گرفته و عقیده پیدا کنند که این سخنان صد در صد مطابق با منطق است.

«به نظر ما ضرورت دارد خوانندگان محترم را در جریان بگذاریم و آگاه کنیم که افکاری که در این زمینه از غرب برخاسته و جوانان ما تازه با الفبای آن آشنا شده‌اند و احیاناً تحت عنوان‌های مقدسی نظیر آزادی و مساوات، با جان و دل آن‌ها را می‌پذیرند به کجا منتهی می‌شود. آخر این خط سیر کجاست؟ آیا اجتماع بشر قادر خواهد بود در این مسیر گام بردارد و راه خود را ادامه دهد؟ یا اینکه این کلاهی است که برای سر بشر خیلی بزرگ است. این راهی است که ادامه دادن آن جز فنای بشریت چیزی در بر ندارد.»

به راستی منظور استاد از فنای بشریت چیست؟ ایشان خود مصادیقی را در بخش‌های مختلف[5] بیان می‌کند که برخی از آن‌ها چنین است: «پس از اعلام آزادی جنسی در غرب، شاهد بالا رفتن آمار بیماری‌های روانی، جنون‌ها، خودکشی‌ها، جنایت‌ها، دلهره‌ها و اضطراب‌ها، یأس و بدبینی‌ها، حسادت‌ها و کینه‌ها بودیم. در جامعه‌ی امروز، جوانان به طور محسوسی از ازدواج شانه خالی می‌کنند. حاملگی و زاییدن و بچه بزرگ کردن به صورت امر منفوری برای زنان در آمده است.

زنان به اداره‌ی امر خانه کمتر علاقه نشان می‌دهند. جنگ اعصاب بیش از پیش رو به افزایش است. علاقه‌ی پدر و مادرها و به‌خصوص مادرها نسبت به فرزندان کاهش یافته است. زنِ دنیای امروز به ابتذال کشیده شده و هوس‌های سطحی به جای عشق جانشین شده است. طلاق افزایش یافته و تعداد فرزندان نامشروع و فاقد سرپرست رو به ازدیاد است و از آن طرف صمیمیت و وحدت میان زوجین بسیار نادر گشته است.» بنابراین جذابیت‌های اولیه و ظاهری دیدگاه نوین، نباید ما را فریب دهد. از سوی دیگر رعایت دستورات اسلام موجب می‌شود تا ارضای صحیح غریزه‌ی جنسی، کنترل و مدیریت آن ثمرات بسیاری برای فرد و جامعه داشته باشد که مهم‌ترین آن پیدایی عشق است.

عشق و عفت

عشق یک استعداد عالی و طبیعی است که طبق گفته‌ی «ویل دورانت» در سرتاسر زندگی انسان از هر چیز جالب‌تر است. عشق قابل توصیه و تجویز نیست. شهید مطهری در کتاب «جاذبه و دافعه» و «اخلاق جنسی» و نیز در کتاب «مسئله‌ی حجاب» از زوایای مختلف و با مثال‌های متعدد تفاوت عشق با شهوت و غریزه‌ی جنسی را توضیح می‌دهد. ایشان در کتاب «فطرت» به بررسی دیدگاه‌ها درباره‌ی عشق مجازی و حقیقی نیز می‌پردازد. اما مطلب عمده‌ای که در اینجا هست، رابطه‌ی عشق و عفت است. آیا عشق به مفهوم عالی و مفید خود در محیط‌های به اصطلاح آزاد، بهتر رشد می‌کند یا عشق عالی همراه با عفت اجتماعی؟

پاسخ استاد این است که محیط‌های به اصطلاح آزاد، مانع پیدایش عشق‌های سوزان و عمیق است بلکه فقط زمینه برای پیدایش هوس‌های موقتی و هرزه شدن قلب‌ها فراهم است. عشقی که فلاسفه و جامعه‌شناسان آن را محترم می‌شمارند، با فداکاری، از خود گذشتگی و سوز و گداز همراه است، هوشیار کننده است. قوای نفسانی را در یک نقطه متمرکز می‌کند. قوه‌ی خیال را پروبال می‌دهد. معشوق را آن چنان که می‌خواهد در ذهن خود رسم می‌کند نه آن چنان که هست. چنین عشقی خلاق و آفریننده‌ی نبوغ‌ها، هنرها، ابتکارها و افکار عالی است.

عشق اوج حیات و حد اعلای شور زندگی و معلم و مربی، الهام بخش و کیمیاست و کسی که تمام عمر از آن بی‌نصیب باشد، لایق انسانیت نمی‌باشد. با این حال، عشقی که فلاسفه ذکر می‌کنند با عشقی که میان برخی از زوجین شکل می‌گیرد، تفاوت‌هایی دارد. عشق مورد نظر فلاسفه بیشتر جنبه‌ی درونی دارد یعنی موضوع خارجی بهانه‌ای برای جوشیدن روح از باطن خود است.

معشوق را چنان که دوست دارد در خیالش می‌سازد و به ساخته‌ی ذهنی خود خو می‌گیرد تا آنجا که خیال را بر وجود واقعی و خارجی محبوب ترجیح می‌دهد اما عشق میان زوجین مانند مورد قبل کنش و جذب و انجذاب دو روحِ دور از هم نیست که مشروط به هجران و فراق باشد بلکه مودّت و رحمت میان زوجین وحدت و یگانگی دو روح معاشر دست‌ یافته به وصال است که بر اثر معاشرت دائم و اشتراک در سختی‌ها، راحتی‌ها، خوشی‌ها و ناخوشی‌های زندگی و انطباق یافتن روحیه‌ی آن‌ها با یک‌دیگر پدید می‌آید تا جایی که این صمیمیت حتی در دوران پیری که شهوت، خاموش است زوجین را سخت به یک‌دیگر پیوند می‌دهد.

عشق قابل احترام فلسفی از نوع ناآرامی و کشش و شور است ولی عشق میان زوجین به تعبیر قرآن از نوع آرامش و سکون است اما به هر حال هر دو نوع عشق گل‌های با طراوتی هستند که فقط در اجتماعاتی که بر آن‌ها عفاف و تقوا حکومت می‌کند، می‌رویند و می‌شکفند. بنابراین، مسئله‌ی عفت تنها برای پاکی نسل نیست بلکه مسئله‌ی مهم دیگر ایجاد پاک‌ترین و صمیمی‌ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است. تأمین این هدف وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه بهره‌مندی از غیر همسر قانونی چشم بپوشند. مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز درصدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد و این‌ها یعنی همان دستور حجاب در اسلام.

حال که تا حدودی اهمیت مسئله‌ی حجاب و عفاف در روابط خانوادگی بیان شد، لازم است تا نگاه دقیق‌‌تری نیز به دستور اسلام درباره‌ی انواع و مراتب حجاب بیندازیم تا دچار این شبهه و سؤال نشویم که برخی می‌گویند ما خانم‌های چادری را می‌شناسیم که اهل عفاف و پاکدامنی نیستند و یا آن برکات و آثاری که برای حجاب شمرده می‌شود در زندگی آن‌ها وجود ندارد. در حقیقت پاسخ این است که برای تحقق کامل برکات حجاب می‌بایست فرد به تمام انواع آن پایبند باشد و حتی بستر اجتماعی مناسب نیز برای رسیدن به فواید همه جانبه لازم است.

انواع حجاب در اسلام

الف) حجاب در ظاهر؛

استاد می‌فرمایند، لغت حجاب عمدتاً به معنای پرده به کار می‌رود و همین هم باعث اشتباه برخی مبنی بر دستور پرده‌نشینی زنان و دوری آنان از اجتماع از نظر اسلام شده است در حالی که این کلمه به معنای پوشش نیز آمده است و علمای قدیم هم از واژه‌ی «ستر» که همان معنای پوشش دارد، استفاده می‌کردند. اینکه واژه‌ی حجاب به معنای پوشش زنان در قرآن نیامده نیز موجب این تصور غلط- و به تعبیر بهتر بهانه و دست‌آویز- شده است که حجاب دستوری قرآنی نبوده و ساخته و پرداخته‌ی برخی علمای دینی است اما با اندک بررسی فرد طالب حقیقت به راحتی در‌ می‌یابد که محتوای مدنظر از این واژه در بسیاری آیات قرآن آمده است هرچند در فرهنگ اسلامی پوشش به طور کلی اختصاص به زنان ندارد[6]

اما معنای خاص آن و پوشش بیشتر به زنان اختصاص یافته است که این به دلیل میل روانی زن به خودنمایی و خودآرایی است که می‌خواهد مرد را در دام علاقه به خود اسیر سازد.

اسلام برای حجاب ظاهر حدود و شرایطی را قرار می‌دهد. شهید مطهری در کتاب «مسئله‌ی حجاب» از نظر علمی به استدلال پیرامون این حدود می‌پردازد و نتیجه‌ی آن چنین است: «بدون تردید پوشانیدن غیر وجه و کفّین (گردی صورت و دست‌ها تا مچ) بر زن واجب است- عدم الزام در پوشاندن چهره و دست‌ها تا مچ نیز به شرط آن است که از هر نوع آرایش و عوامل جلب توجه و محرک و مهیج خالی باشد. در غیر این صورت پوشاندن همان‌ها نیز لازم است و تذکر این نکته نیز به جاست که واجب نبودن پوشش وجه و کفین بر زن دلیل بر جواز نگاه مرد به آن‌ها نمی‌باشد؛ بلکه اگر نگاه مرد از روی لذت بردن یا با ترس از ایجاد لغزش باشد قطعاً حرام است حتی در مورد محارم.»

در مورد نوع پوشش ظاهر، قرآن توصیه به نزدیک کردن جلباب دارد. جلباب، جامه و لباس بزرگ و گشاد بوده (چادر مانند) که زن با آن تمام لباس‌ها و سر و گردن خود را می‌پوشانده است. البته استفاده‌ی زنان از آن دو گونه بوده است. برخی صرفاً به صورت تشریفاتی استفاده می‌کردند مانند برخی بانوان چادری در عصر حاضر که با چادر بدن خود را نمی‌پوشانند و آن را رها می‌کنند و وضع چادر سرکردن آنان نشان می‌دهد از اینکه مورد بهره‌برداری چشم‌ها قرار بگیرند امتناعی ندارند و در نوع دیگر، زن با مراقبت، جامه‌ی خود را به خود می‌گیرد و آن را رها نمی‌کند که نشان می‌دهد اهل عفاف است و این نوع حجاب که خود به خود دورباشی برای نامحرمان ایجاد می‌کند و ناپاکدلان را مأیوس می‌سازد، مطلوب و مورد تأیید قرآن است یعنی نحوه‌ی پوشش خوب زن نشان از نجابت و عفت اوست.

قرآن در مورد کیفیت پوشش، دستور دیگری نیز دارد: «و باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند.»[7]

شهید مطهری به صراحت بیان می‌دارند که در این آیه، روسری خصوصیتی ندارد، مقصود پوشاندن سر، گردن و گریبان است. منظور ایشان این است که اگر روسری، سر و گردن را نپوشاند، استفاده از آن نشانه‌ی رعایت حجاب اسلامی نمی‌باشد و حجاب مد نظر قرآن تحقق نیافته است.

ب) حجاب در رفتار؛

استاد می‌فرمایند: «حرکات و سکنات انسان گاهی زباندار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن و سخن گفتن زن معنادار است و به زبان بی‌زبانی می‌گوید دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن. گاهی برعکس با بی‌زبانی می‌گوید دست تعرض از این حریم کوتاه است.» این کلام استاد در حقیقت همان است که امروزه در دانش روان‌شناسی از آن با عنوان زبان بدن و رفتار یاد می‌کنند. برای تحقق حجاب اسلامی علاوه بر پوشش ظاهری باید رفتار عفیفانه نیز مکمل آن گردد. قرآن دستور اکید به زنان دارد که از جلوه‌گری و خودنمایی و حرکات و اعمال محرک و ناز در رفتار و حتی جلب توجه در نحوه‌ی راه رفتن خودداری کنند. اسلام زن و مرد را از خلوت با نامحرم به شدت پرهیز می‌دهد چرا که این رفتار جولانگاهی قوی برای شیطان فراهم می‌سازد هرچند نیّت اولیه‌ی آنان چیز دیگری باشد.

یکی دیگر از رفتارهای پرخطر در بحث حجاب و عفاف، چشم چرانی است که قرآن به زن و مرد مؤمن امر می‌کند که نگاه خود را کاهش دهند یعنی پلک چشم را به حالت نیم خفته درآورده و نگاه را به پایین انداخته و چشم‌ها را گشوده نگه ندارند و به یک نقطه‌ی معین خیره نشوند؛ یعنی به اصطلاح نظر استقلالی نیفکنند. البته این قانون درباره‌ی نگاه به چهره است که لازمه‌ی گفت‌وگو می‌باشد پس نگاه به غیر چهره حتی با غض بصر (کاهش دادن نگاه) نیز جایز نیست. در اینجا نیز هر چند دستور متوجه زن و مرد (هر دو) می‌باشد اما چون غالباً این بیماری در مردان رواج دارد دستور بیشتر برای کنترل نگاه متوجه آنان است تا خطری از این ناحیه متوجه آنان نگردد.

رفتار دیگری که از آن بحث شده، دست دادن زن و مرد نامحرم است که جواز آن در صورت حائل بودن جامه یا دستکش است، آن هم مشروط به این که تلذذ و ریبه در کار نباشد و دست را فشار ندهند در غیر این صورت به طور قطع حرام است و البته بزرگان در این موضوع احتیاط را بر ترک این رفتار حتی با وجود شرایط می‌دانند.

رفتار واجب دیگری در قرآن که در رابطه با رعایت عفاف و حجاب است، مسئله‌ی «استیذان» می‌باشد. از نظر اسلام هیچ کس حق ندارد بدون اطلاع و اجازه‌ی قبلی به خانه‌ی دیگری داخل شود البته فلسفه‌ی این حکم غیر از موضوع ناموس و پوشیده بودن زن این است که هر کس در محل سکونت خود اسراری دارد و مایل نیست دیگران حتی دوستان نزدیکش از آن مطلع گردند پس اختصاص به خانه‌هایی که زن در آن‌ها زندگی می‌کند، ندارد. فلسفه‌ی این کار فراتر از فلسفه‌ی حجاب است و شامل خانه و اتاق محارم نیز می‌شود.

ج) حجاب در گفتار

قرآن کریم خطاب به زنان می‌فرماید: «مواظب باشید در سخن، نرمش و رقت زنانه و شهوت آلود به کار نبرید که موجب طمع بیماردلان گردد. به خوبی و شایستگی سخن بگویید.»[8]

در این آیه دستور وقار و عفاف در کیفیت سخن گفتن را بیان می‌کند تا چه رسد به محتوای حرف و سخن. بنابراین از نظر اسلام هم باید حرف خوب زد (و نه حرف تحریک کننده و مهیج) و هم باید خوب حرف زد (و نه با لحن محرک).شنیدن صدای زن هم برای مرد حتی با رعایت موارد یاد شده از جانب زن تنها در صورتی جایز است که تلذد و ریبه در کار نباشد.

کلام آخر

از آنچه بیان شد به این نتیجه می‌رسیم که حفظ حجاب تدبیر خالق هستی برای پاسداری و نگهبانی عفاف بوده و به رشد عواطف و عشق در وجود آدمی و در نتیجه‌ی تحکیم روابط خانوادگی کمک می‌کند و برای رسیدن به حجاب مورد نظر اسلام نمی‌توان تنها بعضی از دستورها را رعایت کرد و از برخی دیگر صرف‌نظر نمود؛ چرا که ثمرات حجاب در صورتی به طور کامل تحقق می‌یابد که تمامی دستورها رعایت گردد، هرچند عمل به بعضی از آن نیز فواید زیادی دارد. خداوند همه‌ی ما را در عمل به این وظیفه‌ی الهی یاری نماید.(*)

پی‌‏نوشت‌‏ها:

[1]. (نور: 33) و (بقره: 273).

[2]. برای توضیح بیشتر ر.ک: منشور عفاف، آیت‌الله دکتر احمد بهشتی، مؤسسه‌ی بوستان کتاب، 1386 صص 15-14.


   حجاب زندان نیست قلعه است





Click for larger version


شرم و حيا عاملي براي حفظ حجاب

خصيصه حيا و شرم به طور طبيعي، در زن بيش از مرد وجود دارد.

به همين دليل است که زن فطرتاً و از روي طبع و غريزه، ميل به پوشش بدن خود در مقابل نامحرم دارد و از برهنگي دچار اضطراب مي‏شود...




شواهد فراواني در اسلام بر فطري و غريزي بودن حيا براي زن وجود دارند
و قرآن نيز به اين مطلب اشاره کرده است.

زنان به عنوان نيمي از پيکره جامعه نقش بسيار مهمي در ايجاد و گسترش عفّت،
پاک‏دامني و اخلاق در بين جوامع بشري دارند.

عفّت و حياي زن، که يکي از مهم‏ترين عوامل حفظ و بقاي عفّت عمومي است،
نه تنها در تمام اديان و مذاهب الهي مورد تأکيد قرار گرفته، بلکه افکار بشري نيز آن را مورد تأييد قرار داده‏اند.

از نظر اسلام، اهميت اين موضوع به حدّي است که برخي روايات
آن را «تمام دين» مي‏دانند.

در روايتي از پيامبر اکرم(ص) آمده که فرمودند:
حيا تمام دين است. امام علي(ع) نيز در مورد عفّت و پاکدامني مي‏فرمايند:
«عفّت و پاکدامني منشأ هر خيري است.»

به همين منظور، در تمام اديان و مذاهب آسماني،
قوانين گوناگوني براي حفظ و بقاي عفّت و حياي عمومي وضع شده‏اند،
که «حجاب» و پوشش زن از جمله آن‏هاست.

«حجاب»، که به معناي پوشيدن تمام بدن و زيبايي‏هاي ظاهري زن
در برابر مردان بيگانه است،

براي پيش‏گيري و مهار برخي گرايش‏ها و رفتارهاي خودنمايانه
و وسوسه‏ انگيز مي‏باشد.

.

پوشش و حجاب از ارکان اصلی سلامت جامعه است

مشاور امور بانوان در وزارت ارشاد گفت: وزارت ارشاد با راه‌اندازی بنیاد ملی مد و لباس تلاش می‌کند تا اهمیت پوشش و حجاب به جایگاه واقعی خود به‌عنوان یکی از ارکان اصلی سلامت جامعه برسد.

خبرگزاری فارس: پوشش و حجاب از ارکان اصلی سلامت جامعه است

عفت شریعتی در امور بانوان  گفت: رهبر معظم انقلاب 20 آسیب جدی را در قالب 20 سؤال کلیدی مطرح کردند که نیازمند آسیب شناسی جدی است و ایشان در بخش دیگری از سخنان خود بحث تقوا را مطرح کردند و مسئولین ما را به رعایت تقوا ارشاد کردند.

وی ادامه داد: به منظور تحقق منویات مقام معظم رهبری در راستای سبک زندگی وزارت ارشاد در بحث نوع پوشش، عفاف و حجاب اقدامات خوبی را انجام داد.

شریعتی افزود: یکی از مسائل مهم برنامه ساماندهی مد ولباس است و با راه‌اندازی بنیاد ملی مد و لباس اهتمام ویژه‌ای داریم تا مسئله لباس بتواند به اهمیت و ارزش واقعی خود برسد چرا که بحث پوشش و حجاب همبستگی جدی با سلامت جامعه دارد.

مشاور وزیر ارشاد در امور بانوان با بیان اینکه در ساماندهی مد و لباس اهتمام خاصی صورت گرفته است، افزود: در زمینه کارهای عفاف و حجاب استمداد تمام دستگاه‌ها را می‌طلبیم و اگر بخواهیم وضعیت پوشش ساماندهی پیدا کند بدون همکاری اصناف امکان پذیر نیست.

شریعتی تأکید کرد: بازیگران و هنرمندان ما باید سعی کنند که با حفظ کرامت انسانی شأن زن مسلمان را رعایت کنند و با انتخاب پوشش‌های منطبق با فرهنگ و اسلام، الگویی پسندیده برای بانوان جامعه ما باشند.

وی با انتقاد از رویکرد برخی تولیدات صداو سیما افزود: نقد مسئولین باید منصفانه باشد و لبه تیز انتقادها باعث نشود که کارهای خوبی هم که در این حوزه صورت گرفته است نادیده گرفته شود.

امام زمان عج رو دوست داری؟

 

بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه

شرط اول موفقیت ما در مقابله با پدیده‌ی بی‌حجابی این است که همه از نظر شیوه‌ی عمل به یک نظر واحد برسیم. در حال حاضر یکی از مشکلات این است که درباره‌ی نحوه‌ی برخورد و عمل اختلاف نظر وجود دارد. باید این مشکل را علاج کنیم. اختلاف نظر ما را به نتیجه نمی‌رساند.
«دکتر غلامعلی حدادعادل» را به عنوان سیاستمدار و همچنین چهره‌ای فرهیخته و فرهنگی می‌شناسند. ایشان علاوه بر فعالیت‌های سیاسی سوابق فرهنگی درخشانی دارند که نشان از دغدغه‌مندی وی در این حوزه دارد، کتاب «فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی» تلاشی است در همین راستا که در آن با نگاهی عمیق، به بحث حجاب و خودباختگی فرهنگی پرداختند.

در بررسی مقوله‏‌ی حجاب و مشکلات موجود برهان به سراغ وی رفت تا به عنوان فردی که در زمینه‌ی حجاب و عفاف تحقیقات گسترده‏‌ای داشته‏‌، نظرات وی را منتشر کند:

لطفاً رابطه‌ی حجاب را با فرهنگ اسلامی تبیین بفرمایید. 
حجاب یک حکم مسلم اسلامی است که رعایت آن بر هر مسلمانی واجب است و به همین جهت جزئی از فرهنگ اسلامی به شمار می‌رود. ارتباط این موضوع با فرهنگ اسلامی به اندازه‌ای است که در حال حاضر در جهان حجاب به عنوان نماد رفتاری مسلمانی شناخته می‌شود. در هر جای دنیا وقتی خانمی با حجاب دیده می‌شود، مشخص است که او مسلمان است. در واقع حجاب یک علامت محسوب می‌شود، حتی محاسن مردان علامت مشخصی برای مسلمان بودن آن‌ها محسوب نمی‌شود، ولی حجاب اسلامی زنان علامت مشخص و انحصاری فرهنگ اسلامی است.
 
مهم‌ترین ثمره‌ی حجاب در سطح اجتماع و خانواده چیست؟
 
یک اصل را باید بپذیریم و آن این است که اگر در روابط جنسی بی‌بندوباری زیان‌آور است، تحریک بدون ضابطه و بی‌حساب هم به جامعه آسیب می‌زند، چرا که تحریک جنسی بدون ضابطه به روابط جنسی بدون ضابطه منتهی می‌شود. ممکن است این سؤال مطرح شود که آیا روابط جنسی نیازی به ضابطه دارد؟ در پاسخ باید گفت کمتر کسی در دنیا مدعی است که روابط جنسی می‌تواند کاملاً بی‌ضابطه باشد. اگر این را قبول کنیم، در آن صورت باید بپذیریم که تحریک جنسی هم باید ضابطه و حد حریم داشته باشد و برای برهنگی و پوشیدگی هم باید قوانینی معین شود.

همه‌ی دنیا این قواعد و قوانین را قبول کرده‌اند؛ چه آن‌هایی که دینی فکر می‌کنند و چه آن‌هایی که تابع عرف هستند.  اختلاف بر سر حد و حدود حجاب است، وگرنه هیچ حکومت یا فرد عاقلی در دنیا وجود ندارد که برهنگی مطلق را تجویز کرده باشد. همه به حدی از پوشیدگی قائل هستند. در دین ما هم حد برهنگی و پوشیدگی، تحت عنوان احکام حجاب، مشخص شده است.

باید بپذیریم که نتیجه‌ی مستقیم بی‌بندوباری جنسی فروپاشی خانواده است. هر جامعه‌ای که تحریک بی‌حساب را آزاد بگذارد باید منتظر بی‌بندوباری جنسی باشد و نتیجه‌ی بی‌بندوباری جنسی نابودی خانواده است. نابود شدن خانواده هم منجر به نابودی فرهنگ می‌شود. بنابراین حجاب نقش عمده‌ای در حفظ نهاد خانواده دارد. جوامعی که شرایط تحریک جنسی را فراهم کرده‌اند یا حدود لازم را رعایت نکرده‌اند، با فروپاشی خانواده و از بین رفتن بسیاری از ارزش‌ها در جامعه مواجه شده‌اند.
 
لطفاً ماهیت بی‌حجابی را تبیین کنید و بفرمایید این مسئله از چه زمانی وارد کشور ما شده و دلیلش چه بوده است؟
 
بی‌حجابی به عنوان یک پدیده‌ی اجتماعی سوغات‌ دوران تجدد
بی‌حجابی به عنوان یک پدیده‌ی اجتماعی سوغات‌ دوران تجدد است. در واقع این موضوع در تقلید از تمدن غرب در دوران جدید در کشور ما به وجود آمده است. در قرن نوزدهم و بیستم، در همه‌ی جوامع شرقی و از جمله ایران به علت خودباختگی در برابر تمدن غربی عده‌ای فکر می‌کرده اند که از نظر اجتماعی علت پیشرفت‌های علمی غرب نبودن حجاب در میان خانم‌های غربی است.
است. در واقع این موضوع در تقلید از تمدن غرب در دوران جدید در کشور ما به وجود آمده است. در قرن نوزدهم و بیستم، در همه‌ی جوامع شرقی و از جمله ایران به علت خودباختگی در برابر تمدن غربی عده‌ای فکر می‌کرده اند که از نظر اجتماعی علت پیشرفت‌های علمی غرب نبودن حجاب در میان خانمهای غربی است.
 
بنابراین در ایران هم تصور میشد لازمه‌ی پیشرفت و تجدد بی‌حجابی است. البته کشورهای استعمارگر و حکومت پهلوی، به عنوان مروج افکار آن‌ها در جامعه، در این پدیده بی‌تأثیر نبودند. آن‌ها بی‌حجابی را به عنوان یک علامت پیشرفت و تمدن در ایران ترویج می‌کردند و نتیجه‌اش همان وضع قبل از انقلاب بود که هنوز هم آثارش در جامعه‌ی ما وجود دارد.

با وجود اینکه حدود 28 نهاد فرهنگی در مقوله‌ی ترویج فرهنگ عفاف و حجاب درگیرند، در عرصه‌ی سیاست‌گذاری، اجرا و نظارت در این زمینه متأسفانه هنوز به شرایط مطلوب نرسیده‌ایم. مشکل و معضل اصلی نهادهای ذی‌ربط را در چه می‌بینید؟ 
پرداختن به این مسئله بحث بسیار مفصلی می‌طلبد، چون ابعاد گوناگونی دارد. ولی اگر بخواهم پاسخ کوتاهی به این سؤال بدهم، باید بگویم شرط اول موفقیت ما در مقابله با پدیده‌ی بی‌حجابی این است که همه از نظر شیوه‌ی عمل به یک نظر واحد برسیم. در حال حاضر یکی از مشکلات این است که درباره‌ی نحوه‌ی برخورد و عمل اختلاف نظر وجود دارد. باید این مشکل را علاج کنیم. اختلاف نظر ما را به نتیجه نمی‌رساند.
 
نقش نهادهای آموزشی مانند آموزش و پرورش را در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در چه حد می‌دانید؟ اقدامات صورت‌گرفته تا این زمان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
اقداماتی که تا امروز صورت گرفته‌ نسبتاً خوب بوده است، ولی ریشه‌ی حجاب در خانواده است. حجاب از اموری است که اگر خانواده با مدرسه در این موضوع همراه نباشد، مدرسه نمی‌تواند بر بی حجابی و بد حجابی غلبه کند. البته مواردی وجود دارد که خانواده به حجاب اعتقاد دارد، ولی جامعه نسل بعدی را از حجاب دور کرده است، ولی عکس این حالت به ندرت اتفاق می افتد؛ یعنی اگر خانواده به حجاب معتقد نباشد، مدرسه در این زمینه چندان موفق نخواهد بود.
 
 نقش دانشگاه‌ را در این مقوله چگونه ارزیابی می‏‌کنید؟
 
دانشگاه‌ها مثل ادارات و باقی قسمت‌های جامعه هستند و چندان فرقی با آن‌ها ندارند. مدرسه‌ها هم رعایت می‌کنند، منتها در درون مدرسه‌ی دخترانه که نامحرمی نیست، در بیرون هم که معلم‌ها و مربی‌ها نمی‌توانند همراه دانش‌آموزان به کوچه و خیابان بروند.
 
از نظر آموزشی هم این مطالب در کتاب‌هایشان وجود دارد و در مدارس هم رعایت می‌شود. گرفتاری ما امروز مدارس نیستند، چرا که معلم‌ها هم عموماً رعایت می‌کنند. در حال حاضر کمتر معلمی را داریم که آشکارا مروج بی‌حجابی و بدحجابی باشد، چون همه‌ی آن‌ها در دوران بعد از انقلاب انتخاب شده‌اند. در نتیجه نمی‌توانیم بگوییم ریشه‌ی بدحجابی و بی‌حجابی در مدارس است. این موضوع بیشتر از قسمت‌های دیگر جامعه ناشی می‌شود. البته هرچقدر مدرسه‌ها در آموزش به دانش‌آموزان بیشتر دقت کنند و اعتقادات آن‌ها را محکم‌تر کنند قطعاً پایه‌های حجاب در جامعه تقویت می‌شود، اما مسئله‌ی اصلی وضع خود مادر و فضای خانواده است.
 
سهم برنامه‌های دشمن را در شرایط فعلی چه اندازه می‌دانید؟
 
این موضوع هم بحث مفصلی است و نمی‌توان به اختصار به آن پاسخ داد، اما مسلم است که دشمنان انقلاب اصرار دارند بی‌حجابی در ایران گسترش پیدا کند و در این زمینه برنامه‌ریزی‌ هم می‌کنند. در شرایط فعلی،نباید موضوع حجاب را رها کرد، چرا که دیگران برای ترویج بی‌حجابی در کشور ما اندیشه می‌کنند و برنامه‌ریزی دارند. بنابراین ما برای دفاع از حجاب و ترویج آن در کشور باید بیش از آن‌ها اندیشه داشته باشیم و برنامه‌ریزی کنیم.

از تاریخچه پوشش زنان در آیین‌های دیگر چه می‌دانید؟ آیا پوشش زنان تنها مربوط به زنان شرقی و مذهبی آن است؟ آیا تنها دین و مذهب موجب پوشش و عفاف است؟ چه تغییراتی در پوشش زنان غربی اتفاق افتاده و اکنون زنان غربی چه نگرشی نسبت به عفاف و حجاب دارند؟ برای روشن شدن سؤالات فوق با گزارش ویژه انعکاس همراه شوید…
بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت‌ها و آیین‌های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب‌های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه به طور کامل از بین نرفته است. مورخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده و یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می‌کنند. به عنوان مثال کم رنگ شدن تدریجی معنویت بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی در جوامع غربی تا کنون، کم‌رنگ شدن حجاب و معنویت در ترکیه بعد از اقدامات اتاتورک نمونه‌ای از فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی در جهت کمرنگ نمودن معنوین به و طبع آن عفاف در جوامع بوده است. دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل از تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند، کتاب “زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، می نویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می‌شود، و به این دلیل، عقیده عده‌ای که می‌گویند “مذهب” موجد حجاب است، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار مؤثر بوده است[۱]. حال جای این سؤال باقی است که چه عواملی در غرب سبب نزول و کاهش فرهنگ عفاف و به ازای آن، انحطاط خانواده و یا بالعکس شده است؟ در کنار بررسی سؤال فوق، پاسخ گویی به سؤالی دیگر، در روند تبیین مسئله به خواننده کمک می‌شود که در حال حاضر و در عصر مدرنیسم و سیطره لیبرال دموکراسی و نمادهای انسان‌محور بر جوامع غربی، دیدگاه زنان و دختران غربی درباره فرهنگ عفاف و پوشش چیست و چه تغییری نسبت به قبل کرده است؟ قبل از ورود به نگارش گزارش، توجه به این مسئله مهم به نظر می‌رسد که در این نوشتار به دنبال اثبات فرهنگ حجاب در جوامع غربی نبوده بلکه استفاده از لفظ عفاف ” Chastity” و یا فضیلت اخلاقی ” virtue” به معنای نوع پوشش و رفتار زنان و دختران در جوامع غربی است. تاریخچه عفاف و پوشش در غرب بررسى آداب و رسوم اقوام پیشین و گذشته مردم به خصوص جوامع غربی نشان دهنده وجود فرهنگ عفاف در آیین آن‌ها است‌. در برخى از اقوام و ادیان‌، مسأله پوشش زن با سخت‌گیرى و شدت عمل همراه بوده است‌، مثلاً در اصول اخلاقى تلمود و آیین یهود چنین آمده است‌: “اگر زنى به نقض قانون یهود می‌پرداخت‌، چنان‌که مثلاً بی‌آن که چیزى بر سرش داشت و در میان مردم می‌رفت و یا با هر سنخى از مردان درد دل می‌کرد یا صدایش در خانه آن قدر بلند بود که همسایگانشان می‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد[۲]. پوشش زن در یونان و روم باستان دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان می‌گوید: زنان یونانی در دوره‌های گذشته، صورت و اندام شان را تا روی پا می پوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و امرجوس و دیگر جزایر ساخته می‌شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی سرخ بودند. سخن درباره حجاب، در لابلای کلمات قدیمی ترین مولفین یونانی نیز به چشم می خورد، حتی “بنیلوب” (همسر پادشاه عولیس فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است. زنان شهر “ثیب” دارای حجاب خاصی بوده‌اند، بدین صورت که حتی صورت شان را نیز با تکه می پوشاندند. این تکه دارای دو منفذ بود که جلوی چشمان قرار می گرفت تا بتوانند ببینند. نقش‌هایی که بر جای مانده، حکایت می‌کند که زنان سر را می‌پوشانده، ولی صورت‌های شان باز بوده است، و وقتی به بازار می‌رفتند، بر آنان واجب بوده است که صورت‌هایشان را بپوشانند، خواه باکره و خواه دارای همسر باشند.[۳] به نظر می‌رسد در این باره اسناد تصویری بیش از هر چیز دیگری گویای نوع پوشش و عفاف در خور توجه زنان غربی باشد؛ اسناد تصویری زیر گویای سیر تغییرات پوشش و عفاف از زمان قبل از رنسانس تا به حال است.   زنان رومانیا از حجاب شدیدتری برخوردار بوده‌اند، به طوری که وقتی از خانه خارج می‌شدند، با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها می‌پوشاندند و چیزی از برآمدگی‌های بدن مشخص نمی‌شد.[۴] ” هیماتیون ” شالی بزرگ به ابعاد ۱۳۵ در ۲۷۰ سانتیمتر بود که زنان و مردان در یونان باستان ۱۵۰۰ – سده اول ق. م آن را به دور بدن خود می پیچیدند.[۵] مردم اروپای شمالی نخستین سده‌های میلادی در این دوره مردان پیراهن کوتاه، و زنان پیراهن بلند بر تن می‌کردند، زنان دو پیراهن روی هم می‌پوشیدند، که زیرین آستین بلند و از پارچه پشمی بود و کار زیرپوش را می‌کرد، دومی بلند و راسته، و دنباله‌دار با آستین‌های بلند و گشاد؛ روی آنها شنلی داشتند که در جلو یا روی یک شانه بسته می‌شد و روسری که سر و شانه را می‌پوشاند. انگلستان قرون میانه در اوایل این دوران مردان و زنان انگلیسی همچنان سه لباس اصلی، استولا، یا لباس زیر، بلیاد یا لباس رو، و پالا یا شنل، که همگی همان پوشاک اصلی یونانی – رومی بود، می پوشیدند، مردان باشلق ساده‌ای بر سر می‌گذاشتند، در حالی که زنان موی خود را زیر روسری، یا هدریل از جنس پارچه کتان پنهان می‌ساختند. این روسری ، دایره، مربع یا مستطیل بوده و مانند روسری چانه‌پوش ایرانیان و رمی‌ها، ضمن پوشاندن سر، به دور گردن پیچیده می‌شد. تاج را، در صورت استفاده، روی این روسری قرار می‌دادند. در زمان شکسپیر زن حق نداشت که روی صحنه بیاید، نقش زنان را پسران بازی می کردند و گاهی تماشاگر عهد الیزابت پسری را در صحنه می دید که در نقش زنی بازی می کند که با جامه پسر یا مردی در آمده است جامه‌های بلند زنان، که از پارچه‌های لطیف ساخته شده دارای طرح پیچیده‌ای بودند، ساق پاها را می‌پوشاندند[۶]، پوشیدن جوراب‌های ابریشمی به وسیله ملکه مرسوم شد و زن‌ها دامن‌ها را روی زمین می‌کشیدند.[۷] زنان تا سال ۱۵۵۰ پوشش عجیبی برای سرشان به کار می‌بردند، که مانند شیروانی شیب دار بود و تمام مو را می‌پوشاند، گیبل هود، یا کنل و یا پدی منتال نام داشت. شنل‌های زنانه بلندی که جلو آن باز بود، و نیز رداهای بزرگ و گشاد با آستین‌های پف دار، عرضه گردید؛ چنانچه گویند ماسک مخمل سیاه ویژه زنانی بود که دارای مرتبه اجتماعی برتری بودند و به هنگام پیاده روی یا سواری به کار می رفت. انگلیس قرن ۱۹ زنان انگلیسی محافظه کار برای اینکه اندامشان از زیر پیراهن نمایان نشود، چندین زیر دامنی از پارچه کتان و ململ با حاشیه های توردوزی می پوشیدند. روی پیراهنهای یقه باز خود، یقه ای متشکل از چندین ردیف تور چین دار یا بتسی یادگار ملکه الیزابت می پوشیدند. قد دامن ویژه ی روز یا شب تا مچ پا و یا اندکی بالاتر از زمین بود از سال۱۷۹۶ تقاضا برای پارچه فلانل انگلیسی، به منظور تهیه شال و روسری روبه ازدیاد گذاشت؛ ویژگی پوشاک این دوره، وجود بالاپوشی گشاد یا ردینگوت از پارچه ی ضخیم بود و اختصاص لباسهای متفاوت برای موفقیتهای متفاوت بود، هنگام بازی گلف، بلوز کوتاه، دامن و شنل گلف، و یا کت نور فولک می پوشیدند. فرانسه قرن ۲۰ کت و دامن پوشیدن در خیابان اختصاص یافت، از همان سال به بعد دامن‌ها کوتاه تر شد تا به زانو رسید. و این امری بی سابقه در تاریخ پوشاک به شمار می‌رفت. در این دهه طرح لباس‌ها چنان بود که اندام صاف و بدون برجستگی می‌نمود. زنان سوار کار شلواری می‌پوشیدند بلند تا مچ پا که تا زانو گشاد و از زانو به پایین تنگ بود و به درون چکمه فرو می‌رفت. سال ۱۹۴۷ و جلوه‌های نو در دوران جنگ جهانی دوم برای صرفه جویی در مصرف پارچه و راحتی در حرکت، قد لباس‌ها کوتاه بود. در سال ۱۹۵۰ شلوار برمودا که مردان انگلیسی از آن در مناطق گرمسیری استفاده می‌کردند، متداول گردید و در سال ۱۹۵۳ به آمریکا راه یافت و در کنار دریا، مناطق گرمسیر و حتی در شهر نیویورک به هنگام تابستان مورد استفاده قرار گرفت، از زمانی که “کلارک گیبل”[۸] هنرپیشه آمریکایی، در یکی از فیلم‌های سال‌های دهه سی، پیراهن خود را از تن بیرون آورد و تماشاگران دیدند که او زیر پیراهن بر تن ندارد، نپوشیدن زیر پوش در میان جوانان متداول گردید.[۹] پوشش قرن ۲۰ شلوار برمودا – پوشش مردان قرن ۲۰ موارد فوق گوشه‌ای از تاریخچه عفاف و پوشش در غرب بوده است که بعد از جنگ جهانی دوم به بعد و با گسترش صنعت سینما و رسانه، استفاده تبلیغاتی از زن در فرهنگ غرب تبدیل به صنعتی برای کسب درامد شد و برهنگی به صورت افراطی وارد فرهنگ غربی شد، لکن آنچه در سال‌های اخیر شاهد آن هستیم، گسترش فرهنگ عفاف میان زنان به خصوص دختران جوان غربی است. خانم وندی شلیت ( Wendy Shalit ) نویسنده آمریکایی می‌گوید : ” ما از نظر فرهنگی در لحظه حساسی قرار گرفته‌ایم . اینک در جوامع غربی مشکلاتی چون موسیقی‌های مخرب، روش‌های بیش از اندازه تحریک آمیز ، فروپاشی خانواده ، افزایش خانواده‌های تک والدی، اعتیاد و به بن بست رسیدن مکاتب ، نگرانی زنان و دختران را برانگیخته است. خواسته‌های دختران امروز با گذشتگان متفاوت است ، نسلی که از این آزادی افسار گسیخته به ستوه آمده و می‌خواهد طعم شیرین فطرت را دوباره بچشد”. خانم وندی شلیت در ادامه می‌گوید: دختران امروز با اعتراض‌های پراکنده می‌خواهند همچون والدین خود نباشند، آنها می‌خواهند سبک زندگی و نوع پوشش خود را تغییر دهند، آنها در تلاشند با خویشتنداری، زندگی عاقلانه و عفیفانه‌تری را در پیش گیرند و روابط جنسی را تا شروع زندگی مشترک و دائمی به تعویق بیاندازند .[۱۰] وندی شلیت در حال حاضر ، بسیاری از جوانان از بی بند و بی باری های موجود در جوامع غربی خسته و دلزده شده‌اند . براساس مطالعه یکی از مراکز تحقیقی در آمریکا که در سال ۲۰۰۴ انجام شد، دو سوم نوجوانانی که رابطه جنسی نامشروع داشته‌اند ، آرزو می‌کردند که کاش هرگز تن به این کار نمی دادند. دایان سایر ، محقق آمریکایی ( Sawyer Diane ) در تحقیقی با موضوع طرح نورپلانت برای کنترل زاد و ولد در مقطع دبیرستان‌ها ، این واقعیت غیرمنتظره را فاش کرد که همه دخترانی که از لحاظ رابطه جنسی فعال بوده‌اند ، آرزو می‌کردند کاش پاکدامن بودند و تا هنگام ازدواج صبر می‌کردند.[۱۱] در پژوهش دیگری که از سوی مؤسسه پژوهشی پاسیفیک آمریکا در سال ۲۰۰۵ صورت گرفت، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که برقراری رابطه جنسی ، مصرف مواد مخدر و استفاده از مشروبات الکلی در سنین نوجوانی ، به افسردگی فرد در دوره جوانی می‌انجامد . بنا به گفته روانپزشکان غربی ، دخترانی به بیمارستان‌ها منتقل می‌شوند که به علت افسردگی به بدن خود آسیب رسانده‌اند . روانپزشکانی که در این بیمارستان‌ها کار می‌کنند ، می‌گویند : ” آسیب وارد کردن به اعضای بدن ، معمولا ً ناشی از تنش‌های عصبی است که دختران بعد از اغفال شدن، به آن گرفتار می‌شوند “. [۱۲] برخلاف آنچه که در رسانه‌های غربی در تبلیغات خود القاء می‌کنند ، میزان گرایش به پاکدامنی در میان نوجوانان غربی رو به افزایش است . این جوانان، خواهان دوری از بی بند و باری و پوشش مناسب برای زنان و دختران هستند . یافته‌های گروه تحقیقاتی آی جی ( IG ) که یک مرکز تحلیلی و آماری در نیویورک است ، نشان می‌دهد نسل جدید دختران در نیویورک برخلاف نسل های قبلی، علاقه چندانی به خودنمایی و پوشیدن لباس‌های بدن نما ندارند. ملیسا لاویجن”MELISSA LAVIJEN” از محققان این گروه در توضیح تحلیل‌های آماری مرکز خود ، اظهار داشت : ” از نظر ما، آمارهای دریافتی از نسل جوان دختران نیویورکی، حاکی از آن است که آنها به پوشیدگی بیشتر روی آورده اند . ” او می‌افزاید : از نظر من، علت اصلی این امر، نگاه ساده انگارانه و بی بند و باری است که در چند سال اخیر با ” شعار همه چیز می گذرد ” رایج شده بود، اکنون در واکنش به آن موج بی بند و باری ، گرایش به پوشیدگی بیشتر در میان دختران جوان و نوجوان رواج یافته است.[۱۳] خانم لاویجن معتقد است که پس از چندین دهه از رواج فرهنگ خود نمایی و لباس های نیمه عریان ، اکنون مردم ، پوشش بهتر و مناسب تری را جستجو می‌کنند . محققان مرکز آی جی دلیل دیگر روی آوردن دختران جوان به پوشش بهتر را ، تمایل آنها به تغییر وضع موجود و دسترسی به امنیت بیشتر می‌دانند . آنها می‌گویند : ” به طور عملی گرایش به مذهب ، رفتن به کلیسا و مقابله در برابر فرهنگ عمومی بی بند و باری ، علامـت آن است که نسل جوان قصد دارد که بر اوضاع و احوال خود ، کنترل بهتری داشته باشد . شاید هنوز گرایش به عفاف و حجاب در جوامع غربی فرا گیر نشده است، اما اینک برخی جوانان غربی ، صدای اعتراض خود را در جامعه بحران زده و بی بند و بار غرب منعکس می‌کنند . جوانانی که خواهان تغییر در برخی هنجارهای جامعه خود هستند.

حجاب و اصل آزادی

ايراد ديگری كه بر حجاب گرفته‏اند اينست كه موجب سلب حق آزادی كه‏ يك حق طبيعی بشری است می‏گردد و نوعی توهين به حيثيت انسانی زن به شمار می‏رود
می‏گويند احترام به حيثيت و شرف انسانی يكی از مواد اعلاميه حقوق بشر است . هر انسانی شريف و آزاد است ، مرد باشد يا زن ، سفيد باشد يا سياه ، تابع هر كشور يا مذهبی باشد . مجبور ساختن زن به اينكه حجاب‏ داشته باشد بی اعتنائی به حق آزادی او و اهانت به حيثيت انسانی او است‏ و به عبارت ديگر ظلم فاحش است به زن . عزت و كرامت انسانی و حق‏ آزادی زن ، و همچنين حكم متطابق عقل و شرع به اينكه هيچكس بدون موجب‏ نبايد اسير و زندانی گردد ، و ظلم به هيچ شكل و به هيچ صورت و به هيچ‏ بهانه نبايد واقع شود ، ايجاب می‏كند كه اين امر از ميان برود .
پاسخ : يك بار ديگر لازم است تذكر دهيم كه فرق است بين زندانی كردن‏ زن در خانه و بين موظف دانستن او به اينكه وقتی می‏خواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده باشد . در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن زن وجود ندارد . حجاب در اسلام يك وظيفه‏ای است بر عهده زن‏ نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد بايد كيفيت خاصی را در لباس‏ پوشيدن مراعات كند . اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر او تحميل شده است و نه چيزی است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به‏ حقوق طبيعی او كه خداوند برايش خلق كرده است محسوب شود
اگر رعايت پاره‏ای مصالح اجتماعی ، زن يا مرد را مقيد سازد كه در معاشرت روش خاصی را اتخاذ كنند و طوری راه بروند كه آرامش ديگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بين نبرند چنين مطلبی را " زندانی كردن‏ " يا " بردگی " نمی‏توان ناميد و آن را منافی حيثيت انسانی و اصل " آزادی " فرد نمی‏توان دانست
در كشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنين محدوديتهائی برای مرد وجود دارد . اگر مردی برهنه يا در لباس خواب از خانه خارج شود و يا حتی با پيژامه بيرون آيد ، پليس ممانعت كرده به عنوان اينكه اين عمل برخلاف‏ حيثيت اجتماع است او را جلب می‏كند . هنگامی كه مصالح اخلاقی و اجتماعی‏ ، افراد اجتماع را ملزم كند كه در معاشرت اسلوب خاصی را رعايت كنند مثلا با لباس كامل بيرون بيايند ، چنين چيزی نه بردگی نام دارد و نه‏ زندان ، و نه ضد آزادی و حيثيت انسانی است و نه ظلم و ضد حكم عقل به‏ شمار می‏رود
برعكس ، پوشيده بودن زن - در همان حدودی كه اسلام تعيين كرده است - موجب كرامت و احترام بيشتر او است ، زيرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می‏دارد .
شرافت زن اقتضاء می‏كند كه هنگامی كه از خانه بيرون می‏رود متين و سنگين‏ و با وقار باشد ، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچگونه عمدی كه باعث‏ تحريك و تهييج شود به كار نبرد ، عملا مرد را به سوی خود دعوت نكند ، زباندار لباس نپوشد ، زباندار راه نرود ، زباندار و معنی‏دار به سخن خود آهنگ ندهد . چه آنكه گاهی اوقات ژستها سخن می‏گويند ، راه رفتن انسان‏ سخن می‏گويد ، طرز حرف زدنش يك حرف ديگری می‏زند

همچنين است حالت يك افسر با نشانه‏های عالی افسری كه گردن می‏افرازد ، قدمها را محكم به زمين می‏كوبد ، باد به غبغب می‏اندازد ، صدای خود را موقع حرف زدن كلفت می‏كند . او هم زباندار عمل می‏كند ، به زبان بی زبانی‏ می‏گويد : از من بترسيد ، رعب من را در دلهای خود جا دهيد
همينطور ممكن است زن يك طرز لباس بپوشد يا راه برود كه اطوار و افعالش حرف بزند ، فرياد بزند كه به دنبال من بيا ، سر بسر من بگذار ، متلك بگو ، در مقابل من زانو بزن ، اظهار عشق و پرستش كن .